توضیحات
کتاب ساعت ها
کتاب ساعت ها :
شیلا وب انتظار داشت تا یک زن نابینای مورد احترام و متشخص به نام خانم پبمارش را در خانه ی این زن در خیابان ویلبراهام کرسنت ملاقات کند اما او در عوض، جسد مردی میانسال را پیدا کرد که در کف اتاق نشیمن افتاده بود. اما خانم پبمارش بیان می کند که اصلا منتظر ملاقات با شیلا نبوده و همچنین، می گوید ساعت های زیادی که در اطراف جسد مرد میانسال به چشم می خورند،