توضیحات
کتاب در ستایش مرگ
کتاب در ستایش مرگ :
«و بعد، انگار كه زمان ایستاده باشد، هیچ اتفاقی نیفتاد. وضع ملكه مادر نه بهتر شد، نه رو به وخامت گذاشت؛ ملكه مادر بین مرگ و زندگی معلق مانده بود و تن نحیفش درست لبه زندگی تكان تكان میخورد هر لحظه ممكن بود به آن سمت دیگر برود، لیكن با طنابی باریك به این سمت محكم شده بود، طنابی كه از روی هوسی نامعلوم، مرگ نگهش داشته بود، چرا كه جز مرگ چه كس دیگری میتوانست طناب را نگه دارد.