توضیحات
کتاب خالکوبی پرنده
کتاب خالکوبی پرنده :
یکمرتبه که در روز روشن داشتند وحشیانه به آنها تجاوز گروهی میکردند یکی از اسیران فریاد کشید و گفت: «بس کنید…!! اگر کسی با خواهران و مادران شما چنین رفتاری بکند خوشتان میآید!!؟»
این را که گفت یکی از نگهبانان به قدری محکم او را به دیوار کوبید که نقش زمین شد. پشت سر او یک زن دیگر فریاد کشید و همانطور که با جیغ و داد کلماتی نامفهوم و پرورده در خشم بر زبان میآورد تف غلیظی بهصورت آن نگهبان انداخت. هلن هم به تقلید از او همان کار را کرد و بعد از او اسیری دیگر و دیگر..