راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن :
علاقه مند کردن کودکان به مطالعه و دنیای کتاب ها، یکی از بزرگترین هدیه هایی است که می توانیم به آن ها بدهیم.
در حقیقت مؤثرترین راه برای افزایش بهره ی هوشی آن ها به حساب می آید. وقتی با فرزندتان کتاب می خوانید،
تنها در حال کمک به توانایی های درک مطلب در او نیستید،
بلکه همچنین با این کار علاقه ای عمیق به مطالعه و کتاب ها را در او پرورش می دهید.
وقتی کودکان مطالعه کردن را دوست داشته باشند، به تدریج کتاب های مورد علاقه شان را به شکل مستقل انتخاب می کنند،
به کتابخوان های بهتری تبدیل می شوند،
در تمامی حوزه های آموزشی پیشرفت می کنند،
و البته دانش و اطلاعات بیشتری را نسبت به افراد غیر کتابخوان به دست می آورند.
از همان نخستین روزها با صدای بلند برای کودک کتاب بخوانید.
بله، نوزادان بیش از آن که تصور می کنیم پیرامون خود را درک می کنند،
و اگرچه نمی توانند پاسخی بدهند، تمامی اطلاعاتی را که می شنوند پردازش می کنند.
نخستین سال های زندگی،
مهم ترین دوران برای گسترش توانایی های زبان به حساب می آید و کودک هر چه کلمات بیشتری را بشنود،
این گسترش با سرعت بیشتری اتفاق می افتد.
کتاب خواندن با کودک قبل از زمان خواب را به یک عادت تبدیل کنید.
خواندن قصه قبل از خوابیدن اگر هر شب انجام شود،
روندی را به وجود می آورد که کودک می تواند به آن عادت کند.
به آرامش بیشتری دست پیدا کنند.
این کار همچنین رابطه ی شما و کودک را تقویت می کند.
تشویق کودکان به انجام این روتین ممکن است باعث شود آن ها با افزایش سن، خودشان این کار را ادامه دهند.
مى دانست تام فکر مى کرد که او کتاب ها را به دلیل شادتر بودن به زندگى ترجیح مى داد؛ اما حتى در صفحات کتاب ها هم آدم ها ترک مى شدند و ارتباطشان را به هم مى زدند و کسانى را که دوست داشتند از دست مى دادند. در زندگى هم درست مثل کتاب ها، آدم ها عاقبت مى رفتند سراغ عشق هاى تازه. پس فرقى بین کتاب ها و زندگى وجود نداشت: هر دویشان هم قصه هاى شاد داشتند و هم قصه هاى تلخ. از کتاب «کتابفروشی کوچک بروکن ویل» اثر «کاترینا بیوالد»
به آن ها اجازه دهید صفحات را ورق بزنند.
صحبت کردن درباره ی اتفاقات هر صفحه باعث می شود آن ها زمان بیشتری را به هر کدام از صفحات اختصاص دهند،
اما به شکل کلی اگر کودک می خواهد صفحات را ورق بزند، این اجازه را به او بدهید.
مجموعه ای متنوع از کتاب ها در خانه داشته باشید.
وجود یک کتابخانه در خانه،
برای همه ی کودکان مفید است.
این کتابخانه حتما نباید بزرگ یا پر زرق و برق باشد و حتی می توان گوشه ای از یک اتاق را با جعبه یا قفسه به کتابخانه تبدیل کرد.
مهم ترین نکته این است که کتاب ها در دیدرس و دسترس کودک باشند
و همچنین طیفی گسترده و متنوع از آثار وجود داشته باشد تا کودک هر چه را که خودش می خواهد انتخاب کند.
درست زمانی که می خواستم بروم دختر را دیدم که آنجا زانو زده است. کوهی از ویرانی در اطرافش نوشته، طراحی و ایجاد شده بود. او کتابی را محکم در آغوش گرفته بود. کتابدزد فارغ از هر چیزی مأیوسانه آرزو می کرد به زیرزمین بازگردد، تا به نوشتن ادامه دهد یا آنچه را که نوشته بار دیگر بخواند. وقتی دوباره به آن ماجرا فکر می کنم، می بینم تمام این ها را به وضوح می شد در چهره اش دید. امنیت و در خانه بودن چیزهایی بود که او به شدت مشتاقشان بود، اما نمی توانست از جایش تکان بخورد. علاوه بر این دیگر زیرزمینی باقی نمانده و به بخشی از منظره ی ویران بدل شده بود. خواهش می کنم، یک بار دیگر به من اعتماد کنید. می خواستم دست نگه دارم و روی زمین زانو بزنم. دوست داشتم بگویم «متأسفم، بچه.» اما اجازه ی این کار را نداشتم. زانو نزدم؛ حرفی نزدم. در عوض، مدتی محو تماشای او شدم. وقتی توان راه رفتن پیدا کرد، دنبالش راه افتادم. او کتاب را زمین انداخت. زانو زد. از کتاب «کتاب دزد» اثر «مارکوس زوساک»
اجازه دهید کودک، موضوع را خودش انتخاب کند.
تا جایی که معقول به نظر می رسد،
اجازه دهید اثری را که خودشان می خواهند، مطالعه کنند.
همین نکته که کودکان خودشان در حال انتخاب یک موضوع برای مطالعه هستند،
نشان می دهد در علاقه مند کردن آن ها به کتاب خواندن موفق عمل کرده اید!
کودک را قبل از این که آماده باشد، مجبور به یاد گرفتن خواندن نکنید.
سرعت و چگونگی رشد توانایی های مختلف در هر کودک، با دیگران متفاوت است.
اگر کودک شما به این کار علاقه مند است،
به هر طریق او را تشویق کنید، ا
ما مجبور کردن کودک باعث می شود او احساس کند کتاب خواندن یک وظیفه و کار اجباری است، و نه چیزی که قرار است لذت بخش باشد.
گمشده در سایه ی قفسه های کتابخانه، چیزی نمانده که از روی نردبان بیفتم. دقیقا نیمی از پله های نردبان را بالا رفته ام. از روی نردبان تا کف کتابفروشی، یا سطح همان سیاره ای که همین چند دقیقه پیش پشت سر گذاشتم، فاصله ی زیادی است. نوک قفسه ها خیلی دور به نظر می رسد و این بالا خیلی تاریک است. کتاب ها کیپ تا کیپ هم چیده شده اند و به کوچک ترین بارقه ی نور اجازه ی عبور نمی دهند. اینجا هوا کمی هم رقیق تر از آن پایین است. فکر می کنم همین الان یک خفاش دیدم! محکم زندگی عزیز را چسبیده ام، یک دستم نردبان و دست دیگرم لبه ی قفسه ی کتابخانه را گرفته، از شدت فشار انگشت هایم سفید شده است. چشم هایم خط بالای بند انگشت هایم را دنبال می کنند تا به قفسه ی مورد نظر برسند و بالاخره آنجا می بینمش. همان کتابی است که دنبالش بودم. اما اجازه بدهید کمی به عقب برگردم. از کتاب «کتابفروشی 24 ساعته آقای پنامبرا» اثر «رابین اسلوان»
کتاب خواندن همراه با کودک را پس از این که خواندن را یاد گرفت، متوقف نکنید.
این نکته که کودک شما می تواند به تنهایی کتاب بخواند به این معنی نیست که باید مطالعه کردن با او را کنار بگذارید.
معمولا وقتی کودکان خواندن را می آموزند،
با کتاب های ساده و کوتاه شروع می کنند. اما شما همچنان می توانید داستان های بلندتر و با کلمات بیشتر را برای آن ها بخوانید و با این کار،
به آن ها کمک کنید ساختارهای زبانی و واژگان پیچیده تر را یاد بگیرند.
این کار همچنین به حفظ روتین مطالعه و گرم نگه داشتن رابطه با کودک کمک می کند.
خودتان یک الگو باشید و جلوی کودکان کتاب بخوانید.
خلق یک الگو برای کودکان، همیشه مهم است.
اگر علاقه ای به کتاب ها ندارید، می توانید یک مجله یا روزنامه را مطالعه کنید.
به هر صورت، اگر خودتان یک الگو باشید و اثری را انتخاب کنید و در حضور کودکان خود بخوانید
همراه با کودک به کتابخانه بروید.
رفتن به کتابخانه به همراه کودکان می تواند به یک عادت بسیار خوب تبدیل شود.
کودکان در کتابخانه می توانند با آثار متنوعی آشنا شوند که ممکن است در خانه در دسترس نباشد.
با این کار همچنین می توانید کتاب های متفاوت را قرض بگیرید تا بهتر با سلیقه ی کودک خود آشنا شوید.
گفتم: «ببخشید!» کتاب را محکم کوبید روی میزش و زل زد به من. گفتم: «اومدم این ها رو پس بدم.» و کتاب هایی را که دستم بود، روی پیشخان گذاشتم. اسم یکیشان بود «چگونه یک زیر دریایی بسازیم» و اسم آن یکی «خاطرات یک چوپان». کتابدار داخل جلد را نگاه کرد تا ببیند موعد برگرداندن کتاب ها کِی بوده. از وقتشان نگذشته بود. من همیشه کار را سر وقتش می کنم و هیچ وقت چیزی را دیر تحویل نمی دهم. مادرم این جوری بارم آورده. چوپان ها هم همین طورند. اگر سفت و سخت به برنامهشان پابند نباشند، گوسفند کامل قاطى می کند و به سرش می زند. کتابدار خیلی نمایشی روی برگه مُهرِ «برگردانده شد» زد و برگشت سر کتاب خواندنش. گفتم: «دنبال چند تا کتاب هم هستم.» بدون این که سر بالا بیاورد و نگاه کند، جواب داد: «پایین پله ها بپیچ راست. راهرو رو صاف برو تا برسی به اتاق 107.» ردیف درازی از پله ها را پایین رفتم، پیچیدم راست، راهرو کم نوری را رفتم تا همان طور که قرار بود، به اتاقی رسیدم که شماره ی 107 داشت. کتابخانه را خیلی رفته بودم اما این که زیرزمینی دارد برایم تازه بود. از کتاب «کتابخانه عجیب» اثر «هاروکی موراکامی»
در انتها باید گفت علاقه مند کردن کودکان به کتاب ها، از مهم ترین کارهایی است که پدرها و مادرها می توانند انجام دهند.
فواید بی شماری دارد و می تواند به آن ها کمک کند در آینده به کتابخوان های بهتر و باهوش تری تبدیل شوند.